منوچهر هادی و پیاده روی با دخترش
این روزها باید دنبال هوای پاک گشت و البته از آن نهایت استفاده را برد. بهترین استفاده از هوای پاکیزه هم گشت و گذار با بچه هاست که در روزهای آلوده مجبورند در خانه بمانند و آسمان را از پشت پنجره تماشا کنند. منوچهر هادی کارگردان سینما و تلویزیون با انتشار عکسی خوشحالی از تنفس اکسیژن و هوای پاک را این گونه توصیف کرده :«هوای پاکیزه با گوشگله پیدر.»
اشکان خطیبی و نقاشی کویین
رابطه بین خواهرزاده و دایی همیشه خاص است. یک عشق ناب که فقط دایی و خواهرزاده ها آن را درک می‌کنند. اشکان خطیبی بازیگر سینما و تئاتر با انتشار چند عکس از کویین خواهر زاده‌اش نوشته :« کویین عزیزم. اون کارتو خودش نقاشی کرده و مهمتر از اون نوشتن به فارسی رو یاد گرفته و توش برامون به فارسی نوشته. ورق بزنید تا کارت رو هم ببینید. مگه میشه این بچه رو دوست نداشت. دایی.»
الناز شاکردوست و قاب خانوادگی
یک خانواده زیبا در یک قاب.شاید واقعی نباشد اما در یک نگاه خیلی دوست داشتنی هستند. مثل عکسهای توی آلبوم. پدر و مادر و بچه‌ها در حیاط یک خانه قدیمی. حتی رنگ عکس هم مثل عکسهای قدیمی است. الناز شاکردوست بازیگر سینما با انتشار این عکس نوشته:« اگه شناختین یادش بخیر حیاط خونه حسن آقا. من با آقامون و دو فرزند معصومم زیبا و فواد .»
امیر جعفری و آیین زندگی
بچه داشتن کار راحتی نیست اما همراه این نگرانی و استرس ، شور و امید و انگیزه هم هست. برای همین هم هست که با هر خنده آنها همه غم و اندوه پدر و مادرها فراموش می‌شود و جایش را می‌دهد به یک دنیا انگیزه و شور زندگی. امیر جعفری بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار عکسی از پسرش آیین اینگونه احساسش را توصیف کرده:« تو که می خندی تمام تشویش هایم به امید و صبر تبدیل می شوند. نزدیک ترین به جانم قد کشیدنت تار و پود و انگیزه زندگی است.»
امیر مهدی ژوله و گندم
بچه‌ها که می‌آیند همه زندگی پدر و مادرها می‌شوند. یعنی اول آنها بعد بقیه زندگی .یک جور شغل شبانه روزی است انگار. نگهداری از موجودی که عزیزترین زندگی ات تا همیشه است. امیر مهدی ژوله بازیگر و نویسنده با انتشار ویدیویی از دخترش گندم از شغل جدیدش رونمایی کرده:« شغل کوچک و خونگی من.»
سجاد افشاریان و پسر غمدیده
باران سیل آسای اهواز را که یادتان هست و آبی که خانه‌های مردم را گرفت. حالا اینجا این پسر کوچک اهوازی با لهجه شیرنش از وضعیت سختی که در آن قرار دارند می‌گوید. خودش با آن سن و سال کم همه ماجرا را به خوبی توضیح می‌دهد:« قربون اون لهجه و صدات پسرک شیرین زبان غمدیده.»
نرگس محمدی و خاطره بازی
همین است دیگر. هر چه خاطره خوب و شیرین است بر می‌گردد به دوران کودکی. شاید بزرگسالی هم خوب باشد اما غم و اندوهش بیشتر و ماندگارتر است. برای همین هم هست که هر وقت یاد بچگی می‌افتیم آهی می‌کشیم و می‌گوییم یادش بخیر کاش در همان زمان می‌ماندیم. نرگس محمدی بازیگر سینما و تلویزیون هم با انتشار عکسی از کودکی خود ش و همسرش علی اوجی نوشته:« خاطره بازی یکی منم یکی علی.زمانی که نه میدونی فوت عزیز چیه. نه میدونی آلودگی هوا چیه. نه صبح از خواب پا میشی میبینی دلار شده سیزده هزار تومان. نه میدونی پسر خالت که تمام خاطرات بچگیته به خاطر انفلوانزا میمیره. کاش می‌موندیم تو همون زمان.»
